در دام تار عنکبوتیم...
مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا ۖ وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ ۖ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ (عنکبوت ۴۱)
مثل حال آنانکه خدا را فراموش کرده و غیر خدا را به دوستی و سرپرستی برگرفتند (در سستی و بیبنیادی) حکایت خانهای است که عنکبوت بنیاد کند و اگر بدانند سستترین بنا خانه عنکبوت است.ثل حال آنان که خدا را فراموش کرده و غیر خدا را به دوستی و سرپرستی برگرفتند (در سستی و بیبنیادی) حکایت خانهای است که عنکبوت بنیاد کند و اگر بدانند سستترین بنا خانه عنکبوت است.
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ نُورِکَ بِأَنْوَرِهِ وَ کُلُّ نُورِکَ نَیِّرٌ، اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِنُورِکَ کُلِّهِ.
گرفتار ظلمت عالم طبیعت هستیم و نظر خود را تنها به جهان طبع دوخته ایم و به تار عنکبوتهایی که از مادیات تنیده اند چنگ زده ایم و همت بر آن گماشته ایم، با اینکه سست ترین خانه ها خانه عنکبوت است. و ما را نرسد که با این دیده های کور، انوار علوم او و تجلیات ذات و صفات و اسماء آن حضرت را مشاهده نماییم و با این زبان گنگ در این باره سخن بگوییم که «کسی که خدا برای او نوری قرار نداده باشد او را نوری نخواهد بود.» و نور را بجز نور درک نکند و عالم را بجز عالم نمی شناسد.