بی امان چون چشمه ای روان می جوشم
درد فدک بود یا بی یار ماندن مولایت
به شرح غربتت غریبانه می گریم
نفرین، نفرین به دشمنان سرسخت
«نفرین به زمین که علف را پرورد»
«خانه مرگ شد و هیزم و تف را پرورد»
نفرین به دشمنان سرسخت
عمریست در جستجوی قبر تو ای یاس
«به همراه ابرهای جهان می گریم»
اسفند ماه نود
بخشهایی از مجموعه شعر «به یاد مادرم»
سروده خ.علی مردانی(ایرانتاج)
سلام
سلام بر فاطمیه
سلام بر پهلوی شکسته
سلام بر ضجه های در و دیوار
سلام بر شرم سرخ آتش
سلام بر آوای مادر، مادرِ محسن زهرا
سلام بر غیرتِ دربندِ علی
سلام بر وداع ناتمام حسنین زهرا
سلامی به وسعت فدک
به عمق عشق زهرا به شیعیان زهرا
سلام بر برگه های پاره تاریخ
سلام بر جغرافیای گمشده زهرا
سلام بر صبر بی مثال زینب
سلام بر چادر لاله گون زهرا
سلام
دانشگاه شریف هر سال دانشجویان وکارمندان را به سفر نورانی راهیان پرتو نور می بره
این سفر خیلی زیبا ومعنویه وکسایی که می برن خاطرات زیادی تعریف می کنن
میرن و بادلی صاف و روحی شهدایی برمی گردن
خیلیاشون وقتی به این خاک مقدس می رسن پای برهنه وچشمانی اشک آلود بر روی آن قدم می زنن خیلی از این بچه ها شبها تا صبح بیدارن فکر می کنن خودشونو جای این شهیدا می زارن و به خودشون می گن اگه ما بودیم این کارو می کردیم دلشو داشتیم از مادر وپدر و همسر فرزند خود دل می کندیم ؟؟
با این فکر تا روزهای آخر اردو باقی می مونن ولی روز آخر روز محشر میشه هیشکی دلش نمی خواد برگرده هیچ کس با بقلیش کار نداره فقط اشکها جاریه وقصه داره دل کندن سخته اون وقته که می گن کاش ما جای شما بودیم کاش ما نسل شما بودیم خوش بحالتان اون موقس که می گن ما هم بودیم همین کار ومی کردیم و اون موقس که می گن ما تا آخرین قطره خونمون در راه اسلام و ایمان وایران ورهبرمون گام برمی داریم اون موقس که وقتی برمی گردن تو دنیا اسم ایران میره سرزبونا وجونای ایرانی می درخشن در دنیا واون موقس که بانوان ودخترای ایرانی با حجابشون به ترویج اسلام ناب محمدی گام برمی دارن و در همه جا حضور اسلامی وایرانی دارن
شهدا همراه ما باشهید در همه لحظه ها
انشاالله
به یاد مادرم
ساده نیست سخن گفتن از محبت تو،
از دوست داشتن تو
که مهر مادر پربهاترین نعمتی است ،
که می تواند ابدیت را فرا گیرد.
***
باز ساده نیست سخن گفتن از تو ،
از نگاه تو، از روز و روزگار تو،
از «مادری» تو،
گر چه «هر زنی در حقیقت مادر خود است»
اما من نمی توانم «تو» باشم
تو خود «مادری» ، چه بسیار محتاجم به «مادر»
***
رفته ای لطافت وجودت را در لطف دعای سحر حس می کنم
که به سان حریری در دریای مواج انوار منور الهی ،
چه سبکبال در حال شناست
***
بخشهایی از مجموعه شعر «به یاد مادرم»
سروده خ.علی مردانی(ایرانتاج)
میلاد با سعادت زینب کبری سلام الله علیها، عقیله بنی هاشم، بر تمامی عاشقان و رهروان حسینی مبارک باد.
به این مناسبت ویژه نامه «سایه سار بندگی» تهیه گردیده است که می توانید برای مشاهده به بخش پیوندهای روزانه مراجعه نمایید.
ضمنا منتظر دل نوشته های زیبای شما عزیزان هستیم. این دل نوشته ها در بخش پیوندهای روزانه ویژه نامه ثبت خواهد گردید.
در جنگ‌هایی که حضرت علی(ع) داشت، قبل از آغاز جنگ، ایشان دستور می‌دادند هیچ درختی نباید شکسته و هیچ نهری نباید تخریب شود.
در حرکت‌های امیرالمومنین این موضوع یک اصل محسوب می‌شود. جالب است که ایشان در زمان عملیات جنگی دستور می‌دادند، وقتی که عملیات شروع می‌شود باید در نظر داشت که درخت، چشمه و نهر دشمن کسی نیست؛ لذا یاران حضرت علی(ع) در جنگ‌ها باید حواسشان به شکسته‌نشدن درختان هم باشد و این اوج توجه به طبیعت است چرا که در بحبوحه جنگ، حفظ طبیعت بسیار سخت است.
از طرفی ما احادیث مختلفی در حوزه‌های دیگر داریم، به عنوان نمونه، از حضرت رسول اکرم(ص) نقل شده است که ایشان می‌فرمایند: «بریدن درختانی که میوه می‌دهند موجب نازل‌شدن بلا می‌شود، شاید یکی از دلایل این موضوع این باشد که خداوند از طریق این درخت یک میوه‌ای در اختیار انسان قرار می‌دهد، یک گرسنه‌ای را سیر می‌کند، حال اگر این درخت بریده شود، به همان اندازه انسان و سایر مخلوقات مانند پرنده‌ها از میوه آن محروم می‌شوند.»
چه خوبه که در روز درختکاری علاوه برکاشت نهال در زمین یه نهال کوچیک از ایمان در دل خودمونم بکاریم وبا آبیاری از طریق قرآن ویاد خدا این نهال را به درختی پر ثمروپربار تبدیل کنیم.
به امید چنین روزی
انشاالله
ارسال از خانم ندیری
مراسم نکوداشت خانواده های معزز شهدا، جانبازان و آزادگان دانشگاه صنعتی شریف در تاریخ 92/12/12 در سالن آمفی تئاتر مرکزی به همت معاونت فرهنگی اجتماعی و امور شاهد و ایثارگر دانشگاه برگزار گردید.
در این مراسم آقای محمد نژاد ، مسوول دفتر نمایندگی نهاد رهبری ، و دکتر روستا آزاد ،ریاست محترم دانشگاه، در وصف مقام والای شهیدان و خانواده معزز ایشان سخن راندند.
سپس جناب آقای غزلی در مدح شهیدان با نوایی دلنشین،اشعاری قرائت نمودند. همچنین سردار شعبانی جلوه هایی از پیروزی و افتخارات نظام جمهوری اسلامی ایران را تبیین نمودند.
در این مراسم مسابقه ای فرهنگی نیز برگزار گردید که به قید قرعه جوایزی به برندگان اهداء شد.
در پایان یادبودی به خانواده معزز شهدا اهداء گردید.
شاید در مورد این موضوع بارها و بارها تو جاهای مختلف نوشتم....
ولی هرچی هم بنویسن کمه....
ما مدیون هستیم به این مادران...
امروز از خانواده شهدا وجانبازان دانشگاه تجلیل شد....دلم میخواد این جا...برای بار آخر بنویسم....
آره از مادر شهید می نویسم....بعضی هاشون خیلی مرد بودند...خیلی...
مادری که این همه با خون دل بچه اش رو بزرگ کرد...حالا ساک پسرش رو میبنده...از پسرش با روی باز خداحافطی میکنه...میگه پسرم برو...سپردمت به خدا....تو رو تقدیم خدا کردم....تو رو سپردم به امام حسین(ع)...
خیلی سخته....پسرش میره....تا جایی که چشمش کار میکنه اتوبوس رو دنبال میکنه...جلوی پسرش گریه نمیکنه که پسرش راحت بتونه بره....ولی مگه میشه اون مادره...وقتی برمیگرده خونه....تازه جای خالی پسرش رو احساس میکنه....باید از این به بعد با عکس پسرش حرف بزنه....
تو بعضی خداحافظی ها انگار مادر میدونست که دیگه پسرش برنمیگرده...دلش میخواست پسرش رو یک دل سیر نگاه کنه....اما مگه میشه سیر بشه از دیدن پسرش....
مادر شهید بودن خیلی سخته....
مادر شهید گمنام خیلی خیلی سخت تره...
مادری که نه نشونی از بچه اش داره...نه سنگ قبری...نه پلاکی....امید داره شاید روزی پسرش برگرده....
وقتیم یک شی حتی کوچک از فرزندشو میارن قبل از خبر دادن بهش خودش حس میکنه عطرتنشو صداشو ...... حتی بودن خانواده هایی که زودتر ازاینکه بهشون خبربرگشت فرزندشونو بدن خودشون به سازمان مراجعه کردن ومسئولان راحیرت زده کردن
فردا روز تجلیل از خانواده شهدا وجانبازانه ...
ما جوونا که الان هم سن فرزندان این مادرهاو پدرهاییم...با رعایت حجابمون...با حفظ حیا....مرهم درد مادران شهید باشیم....
این روزها مادر شهید اگر بیاد تو خیابون...چه حسی داره...؟پسرش رفته که حجاب از سر زنان برداشته نشه...پسرش رفته تا الان جوونا تو ارامش زندگی کنند....
اما الان که میاد تو خیابون...بی حجابی ها رو که میبینه...دلش میگیره....بیشتر دلتنگ پسرش میشه...
ما مدیون این مادران پدران هستیم....
یک لحظه به این فکر کنیم اگر مادر بودی و پسرت....
خدا نکند شرمنده مادران پدران شهید شویم.... به خداوندی خدا جواب دادنش اون دنیا سخته
خواهرم....
حجاب یعنی ادامه دادن راه شهدا..یعنی مبارزه با سلاح ایمان ...با بی حجابی ها روی خون شهدا پا نذاریم...
از همه همکاران و دوستان فضای مجازی در خواست حلالیت دارم
ارسال از خانم ندیری
گزیده ای از نوشته های شهید شاطری معروف به مهندس حسام خوشنویس یکی از فرماندهان سپاه قدس و مسئول بازسازی لبنان
مهجوریت قرآن
قرآن کتابی است که با نام خدا آغاز می شود و با نام مردم پایان می‌پذیرد. کتابی آسمانی است اما – برخلاف آن چه مومنین امروزی می‌پندارند و بی ایمانان امروز قیاس می کنند- بیشتر توجه اش به طبیعت است و زندگی و آگاهی و عزت و قدرت و پیشرفت و کمال و جهاد!
کتابی است که نام بیش از 70 سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است و بیش از 30 سوره اش از پدیده‌های مادی و تنها 2 سوره اش از عبادات! آن هم حج و نماز! کتابی است که شماره‌ی آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست...
کتابی است که نخستین پیامش خواندن است و افتخار خدایش به تعلیم و تعلم انسان با قلم ... آن هم در جامعه و قبایلی که کتاب و قلم و تعلیم و تربیت مطرح نیست...
این کتاب از آن روزی که به حیله ی دشمن و به جهل دوست، لایش را بستند، لایه اش مصروف پیدا کرد و وقتی متنش متروک شد، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که این کتاب را – که خواندنی نام دارد- دیگر نخواندند و برای تقدس و تبرک و اسباب کشی به کار رفت، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند، وسیله ی شفای امراض جسمی چون کمردرد و باد شانه و ...شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند....
و بالاخره این که می بینی، اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح گذشتگانش و ندایش از قبرستان‌های ما به گوش می‌رسد.
قرآن ! من شرمنده ی توام اگر از تو آواز مردگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند" چه کسی مرده است؟" چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است!
قرآن ! من شرمنده ی توام اگر تو را از یک نسخه ی عملی به یک افسانه ی موزه نشین مبدل کرده ام. یکی ذوق می کند که تو را بر روی برنج نوشته، یکی ذوق می کند که تو را فرش کرده، یکی ذوق می کند که تو را با طلا نوشته، یکی به خود می بالد که تو را در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و ... آیا واقعا خدا تو را فرستاده تا موزه سازی کنیم؟
قرآن ! من شرمنده ی توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند وتو را می شنوند، آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند...!اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند " احسنت...!" گویی مسابقه نفس است...
قرآن ! من شرمنده ی توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای. حفظ کردن تو با شماره‌ی صفحه، خواندن تو از آخر به اول، یک معرفت است یا یک رکوردگیری؟ ای کاش آنان که تو را حفظ کرده اند، حفظ کنی، تا این چنین تو را اسباب مسابقات هوش نکنند.
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو... آنان که وقتی تو را می خوانند چنان حظ می کنند، گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است . آن چه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم...
هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز، زندگی تان سرشار از نور امید و شادی، نفس تان گرم ، حیات تان پر رونق، سایه ی خدا و اولیائش بر زندگی تان مستدام و رضای حق همراهتان.
- دو وعده غذا در شبانه روز:
در آیات و روایات اسلامی برای تداوم سلامت و شادابی انسان، خوردن دو وعده غذا در صبح و شام توصیه شده است. اهل بهشت نیز که در دارالسلام جاوید هستند در همین دو وعده غذا می خورند.
در سوره مریم آیه 62 آ‌مده است:" برای بهشتیان روزی شان در بامداد و شامگاه است." امام صادق (ع) می فرمایند: "مومن را بایسته است که تا غذا نخورد، از خانه بیرون نرود؛ چراکه این کار به او استواری بیشتری می دهد."
